loading...
روستای دزک
closed بازدید : 569 دوشنبه 21 اسفند 1391 نظرات (0)
وقتی لطفعلی خان امیرمفخم در سال1325ه.ق تصمیم گرفت بنایی را با تقلید از قصرهای اروپایی بسازد، هیچ وقت فکر نمی کرد این بنا در تاریخ و سیاست ایران جاودانه شود. قلعه ای به نام دزک که در طول عمر صد ساله خود حوادث فراوانی را در تاریخ معاصر به چشم دیده که مهمترین آنها ایفای نقش در جریان اعاده مشروطیت بوده است. در آن دوران، این بنا مرکزی برای ایجاد تشکل در میان قیام گران بختیاری و اتحاد با انقلابیون بود.

بقیه در ادامه مطلب ...

شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید که علی اکبر دهخدا که در زمان جنگ جهانی اول به مدت دو سال و نیم به دعوت روسای ایل بختیاری در مناطق چهارمحال بختیاری به سر برد و بخش عمده‌ای از این دوره را مهمان لطفعلی خان امیرمفخم در قلعهٔ دزک بود. اتفاقا در همین مدت بود که بخشی از امثال و حکم و لغتنامه خود را هم تالیف کرد.

قلعه اروپایی

قلعه دزک با تمام آرایش اروپایی اش، مثل بناهای ایرانی در دوطبقه ساخته شده است. در طبقه اول این بنا می توانید یک هشتی ورودی را ببینید که در میانه قرار گرفته و از دو طرف به محوطه بزرگ قلعه منتهی می شود. در اطراف این هشتی هم چهار ایوان قرار دارد که دو ایوان رو به شمال و دو ایوان دیگر رو به جنوب هستند. این ایوان ها هر کدام چند اتاق و انبار دارند.اما طبقه دوم قلعه را باید از طریق ایوان شمالی هشتی ببینید. در این ایوان راه پله هایی وجود دارد که شما را  وارد محوطه بزرگ حوضخانه می کند. در وسط این حوضخانه، به رسم حوضخانه های قدیمی ایرانی، سالن بزرگی به نام به نام سفره خانه تعبیه شده و در کنار آن اتاق مجلل آینه به چشم می خورد.سفره خانه دزک، پوشیده از گچبری و نقاشی های زیبایی است که به سبک نقاشی های اروپایی، پر از فرشته (نماد پاکی)، کله شیر (نماد قدرت) و مناظر شکار هستند که در ترکیب با گچبری های گل و بته ای ایرانی، هنری ایرانی- اروپایی را به وجود آورده است.




 دژ کوچک

 درباره دلیل نامگذاری روستای دزک می گویند که دزک از «دز(دژ)» و «ک» حرف تصغیر ترکیب شده و در کل به معنای بنای تدافعی نظامی کوچک است. بر اساس روایت های محلی، در زمان های دور در ارتفاعات سر به فلک کشیده مجاور روستا، دژی وجود داشته که اطراف آن خندق عمیقی بوده‌است و همین مساله سبب شده تا بعدها پس از احداث دهکده فعلی کم کم نام «دزک» به این روستا که بنای کلی و کاخ حکومتی اش از آن الهام گرفته شده اطلاق شود.

برای دیدن قلعه دزک باید به استان چهارمحال و بختیاری سفر کنید و سری به 32کیلومتری مرکز این استان، یعنی شهرکرد بزنید. از اینجا به بعد، می توانید از محلی ها سراغ روستای دزک را بگیرید و مهم ترین بنای تاریخی این روستا را از نزدیک ببینید. قلعه دزک که بیش از 5 هزار متر مربع وسعت دارد، پنج سال قبل وارد فهرست اثار ملی ایران شد.



 

تاریخ آمدن دهخدا به بختیارى و مدت اقامت او بطور دقیق مشخص و معلوم نیست. خود وى به انگیزه هاى محافظه كارانه و مصلحت اندیشانه اصولا درباره این سفر چندان چیزى نگفته و ننوشته اگر بر حسب اتفاق چند مدرك جانبى در این زمینه بر جاى نمانده بود و مورد توجه قرار نمى گرفت و خاطراتى از نزدیكان و معاشران دهخدا در بختیارى نزد اهل آن بازگو نمى شد و بر یاد نمى ماند همچنان همه چیز در پرده ابهام بود. آنچه از تاریخ هاى ثبت شده در دفترهاى كتابخانه قلعه دزك كه درباره آن توضیح خواهم داد برمى آید دهخدا از ماه شعبانِ احتمالا سال 1333 قمرى تا ذى حجه سال بعد در بختیارى اقامت داشته. قید احتمال بدان سبب است كه برگه هاى اول دفترهاى مزبور كه به رسم و روش آن زمان بر طبق تقویم برجى سال گذارى شده افتادگى و دست فرسودگى دارد و نام و عدد سال درست واضح و مشخص نیست یا سائیده شده. فقط در یك دفتر با دقت نظر «سال قوى ئیل» به چشم مى آید. اصولا هم مندرجات دفترها فقط قرینه اى است بر بخشى از مدت اقامت دهخدا در بختیارى.  از دهخدا در آغاز ورود به بختیارى نخست در چند جاى چهارمحال پذیرایى شد، سپس به دعوت مرحوم لطفعلى خان امیر مفخم ایلخانى نامدار بختیارى و فرزند او فتحعلى خان سردار معظم، دهخدا به روستاى دزّك ملك اختصاصى امیر آمد. در دزّك در عمارت امیر مفخم معروف به قلعه. دزّك دو اطاق اختصاصى با همه وسایل و خدمتگزار خاص در اختیار دهخدا گذاشته شد. دو اطاق دهخدا كه هنوز برجاست بر سر در عمارت در كنار تالار آئینه قرار دارد. این دو اطاق و ایوان خوش منظر برابر آنها كه با یك غلامگردش از سایر قسمتها و اطاقهاى متعدد عمارت تقریباً مجزا مى گردد محیطى آرام و دلپذیر دارد. چشم انداز پهناور و خرم پیرامون عمارت در شكوه كوهسار و جلوه سایه روشن دشتهاى سرسبز و انبوه باغها و بیشه هاى خرم با آبگیرها و آبهاى روان هر صاحبدلى را آرامشى جانبخش مى داد. از دو اطاق دهخدا، اطاق كوچكتر معروف به گوشواره براى خوابگاه و نهادن وسائل شخصى و اطاق بزرگتر معروف به سه درى براى پذیرایى و نشیمن بود. مشهدى حیدرآقا كه به خدمت دهخدا گماشته شده بود، در نوجوانى من كه به یُمن تربیت و ادب دوستى و مراودت پدر، تازه دهخداشناس شده بودم، پیرمردى كهنسال و زنده دل بود. با سر و ریش پاك سفید و رخسار تابناك و شاداب. مى گفت: گاهى به میل میرزا على اكبر خان به اقتضاى فصل، سر شب و شامگاه یا به هنگام خنكاى پگاه، آجر فرش ایوان را رشاب زده فرشى گسترده مى شد. دهخدا بر مسندى مى نشست و در طراوت صبح و نسیم گل و گلبانگ به نوشت و خواند و تناول چاشت مى پرداخت و تا بسى از روز برآمده كه آفتاب سایه هاى فراخدامن كوهستان را در مى چید همانجا به كار مى نشست. همو مى گفت: براى تنوع گاه دهخدا از درى كه اطاق گوشواره به آئینه خانه دارد بدانجا مى آمد و مدتى دراز به دیدن نقشها و شیشه نگارها و گره چینیهاى ظریف تالار آئینه و گچبریها و نقاشیهاى سفره خانه كه صحنه هایى از بزم و رزم و شكارگاه و شادگزارى خسرو و شیرین و رنج و گُداز فرهاد را تجسم مى دهد خود را مشغول مى داشت. این آثار كه به دست بزرگترین استادان عصر در كمال چیرگى و هنرنمایى برآمده از شاهكارهاى مسلم هنرى است. در آنجا اگر از میزبانان كسى حضور داشت به احترام میهمان به او مى پیوست و در تالار آئینه یا سفره خانه ساعتى به گفتگو مى نشستند. بیشترین مونس و هم سخن دهخدا در آن ایام دكتر امین الاطباء اصفهانى طبیب خانوادگى مقیم دزّك بود. مردى فاضل و خوش محضر و اهل ادب و آداب.



http://8pic.ir/images/aujj6zbuodsfw5i4ldj7.jpg

مشهدى حیدرآقا از گشت و گذارهایى كه به همراه دهخدا در تفرجگاههاى خرم اطراف مى نموده خاطره ها داشت و باز مى گفت. مرحوم پژمان بختیارى كه خود با مشهدى حیدرآقا انس و الفتى داشت از صمیمیت او نسبت به دهخدا از قول دهخدا نقل مى كرد كه شبانگاهى دهخدا از گردش باغ گِلینَك بازگشته بود. گلینك باغ و تاكستانى پهناور بر دامنه كوهسارى سرافراشته است كه همه گونه هاى تاك از سراسر مناطق انگورخیز ایران با گسیل داشتن رزبانان و تاكنشانان آزموده و كاردان به دقت انتخاب و در آن نشانده و پرورانده شده بود و كاریزى باستانى از دوره ساسانى كه سنگنوشته اى به خط و زبان پهلوى داشت. آن را فاریاب مى كند. دهخدا، كه راه دراز آهنگ كوهدامن را در سایبانى از گَشَن شاخ درختان تناور تا به عمارت قدم زنان به دلخواه پیاده پیموده بود در اطاق خود خسته سار بر مسندى یله داده در كتابى قطور مى نگریست. مشهدى حیدرآقا استكانى گلابْ نبات برابر دهخدا نهاده به ساده دلى با لحنى صمیمانه و دلسوزانه گفته بود: آقا امروز خیلى خسته شدید، امشب را دیگر از این كتابهاى زوردار و سنگین نخوانید!   شالوده دیوانخانه عمارت قلعه دزّك كه دهخدا در آنجا سكونت داشت در عصر ناصرالدین شاه ریخته شده و بتدریج تكمیل گشته و گسترش یافته است. این ساختمان از آثار ممتاز هنرى و اصیل معمارى سنتى و هنرهاى تزئینى دوره قاجار بشمار است كه هنوز هم برجاست و از طرف سازمان میراث فرهنگى كشور جزو آثار تاریخى و فرهنگى درجه یك ملى به ثبت رسیده است.

 قلعه ها و عمارت هاى ایلخانان بختیارى بر خلاف آنچه كه از ساده زیستى و زندگى كوچگرانه ایل نشینان متبادر به ذهن مى گردد علاوه بر معمارى فاخر و اثاثیه مجلل و نفیس مجهز به همه گونه لوازم و امكانات پذیرائى و خدمات كارگزاران كاردان و آداب دادن بوده است. به این موضوع بیشتر جهانگردان خارجى و گزارش نویسان ایرانى اشاره كرده اند. خانم ایزابلا بیشاپ جهانگرد و جهاندیده معروف از وسعت دستگاه و تجمل قلعه چقاخور و پذیرائى شایان امیر مفخم در آن منطقه دور افتاده عشایرى در سال 1890 در سفرنامه خود با شگفتى ستایش نموده([و سر ارنولد ویلسون سیاستمدار انگلیسى پذیرائى را كه در سال 1912 در غیاب ایلخانى به دستور بى بى خانم همسر امامقلى خان ایلخانى در قلعه اَرْدَل مركز بختیارى ازو شده بود با مجلل ترین مجالس ضیافت هاى باشكوه باشگاه هاى اشرافى لندن برابر دانسته مى افزاید: باید گفت كه من در بین مردم ایران از هر طبقه اعم از ذكور و اناث حتى در میان رجال سیاسى این كشور كمتر كسى را دیده ام كه به اندازه این بى بى بختیارى وسعت اطلاعات داشته باشد.

دهخدا را آمدن به دزّك فرصتى مغتنم بود تا در پى آنهمه دلنگرانى از بیم جان كه به گریز از خان و مان و دورماندگى از دفتر و كتاب كشیده بود دور از دغدغه كینتوزان ضمن آسایش در آن محیط دل انگیز و مهمان پذیر و مهمان نواز از كتابخانه امیر مفخم نیز بهره مند گردد.



 دزّك اقامتگاه دهخدا از باستانى ترین و آبادانترین روستاهاى چهار محال و بختیارى است، نزدیك شهركرد و همخاك باقهفرخ (فرخ شهر كنونى) بر شاهراه قدیم كه ابن بطوطه از آنجا گذشته و نام آن را در سفرنامه خود برده است. دزّك به اعتبار شخصیت و موقعیت امیر مفخم و سردار معظم در آن زمان میعادگاه بسیارى از رجال نامدار بوده است، مانند شادروان دكتر مصدق كه یك چند در همان عمارت قلعه به سر آورد و به این موضوع در خاطرات و تقریرات خود نیز اشاره دارد. یا ملك الشعراء بهار كه مدتى در دزّك مهمان سردار معظم بود و عكسى هم با گروهى از اهل ادب در عمارت دزّك از او در دست است. ملك الشعراء در این سفر قصاید و قطعاتى درباره بختیارى و بختیاریان سروده است. آنها را سالها پیش با یادداشتهایى سودمند در دفترى مرتّب به خط خود ملك نزد مرحوم جمشید خان امیر بختیارى كه از دوستان نزدیك و همدم او بود دیده بودم، نمى دانم به چه علت یا ملاحظه این اشعار در چاپهاى دیوان ملك الشعراء بهار نیامده است و آن دفتر اكنون كجاست؟


منبع این مطلب

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
سرزمین من... روستای دوست داشتنی و زیبایم... نفس کشیدن در هوایت لذت بخش ترین حسیست که دارم ...وقتی از تو دور می شوم ...هر لحظه آرزویم اینست که برگردم و پا بر خاک پاکت گذارم ... سرزمین سردار بزرگ...سرزمین قلعه ی سترگ... سرزمین کوچک و دوست داشتنی ام... به سفیدی برف پیرت و به زیبایی طبیعتت...به مهربانی مردمانت...به روزهای خوب کودکی ام در دیار عشق... در دزک پاک افتخار میکنم... m.dezaki
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    قالب جدید وبلاگ رو چطور میبینین؟؟؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 190
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 532
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 89
  • بازدید امروز : 15
  • باردید دیروز : 281
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 15
  • بازدید ماه : 4,747
  • بازدید سال : 48,876
  • بازدید کلی : 673,474